داستان های واقعی SECRETS

داستان های واقعی Secrets

داستان های واقعی Secrets

Blog Article

در نتیجه شو دستگیر شد و در روز هشتم محاکمه، هیئت منصفه او را مجرم شناخت. او به حبس ابد محکوم شد و این داستان واقعی ارواح اینگونه به پایان رسید.

این خانه گذرگاه‌های مخفی، ستون‌های وارونه، اتاق‌هایی که مهروموم شده بودند و راه‌پله‌هایی که راه به جایی نمی‌بردند، داشت. حتی حمام‌ها قرار بود آن‌ها را گیج کنند، زیرا از ۱۳ مورد، فقط یکی کار می‌کرد.

بـه سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم
راستان نامه
هتل استنلی در استس پارک کلرادو، کمتر از شش مایل از پارک ملی کوه راکی فاصله دارد. البته شاید موضوع قابل توجه‌تر، جذابیت ادبی، سینمایی و ماوراءالطبیعه آن باشد که توسط فیلم کلاسیک استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۰ به نام «درخشش»، بدنام شد.

ناگهان، مرد دست خود را بالا آورد و دخترک جیغ بلندی از ته دل کشید. در دست چپ او سر بریده‌ی پدرش بود! دختر پشت سر هم جیغ می‌کشید. نمی‌توانست خودش را کنترل کند.

 ناگهان صدای بلندی به گوش رسید. پدر با فرمان دست و پنجه نرم می‌کرد تا کنترل لاستیک‌ها را از دست ندهد، اما ماشین روی جاده‌ی خیس بارانی لیز خورد و به دیوار سنگی برخورد کرد.

او با اصطلاح «شبح گرین بریر» شناخته شد. یک شب دوباره در اتاق خواب مادرش ظاهر شد و درخواست کرد که داخل شود.

اتاق فرار یا اسکیپ روم یک سرگرمی گروهی و فکری است که در آن شما با تشکیل یک تیم و ورود به فضای بازی اتاق فرار، وارد یک داستان از پیش تعیین شده خواهید شد. شما در این فضا باید سیر داستانی بازی را با حل کردن معماها، پازل‌ها و همچنین کار گروهی طی کرده و خودتان را به هدف نهایی بازی برسانید.

در این بخش از سایت آریا مگ مجموعه ای از داستان های ترسناک واقعی با روایت های فوق العاده وحشتناک ار سراسر جهان را گردآوری کرده ایم که مناسب افراد بزرگسال است.

حتی راهنمایان تور ادعا می‌کردند که اشباح را در حال حرکت در اطراف دیده‌اند. دیگران بوی گل رز را که گل مورد علاقه جورجیانا پیتوک بود، تعریف کرده‌اند.

آن اتاق خاص، (به دلایلی که هنوز به شدت مورد بحث طرفداران کوبریک هستند) به اتاق ۲۳۷ تغییر یافت و گفته می‌شود که توسط خانه‌دار تسخیر شده است. نه دوقلوهای همسان و نه پیرزنی در حال تحلیل رفتن، توسط مهمانان گزارش نشده‌اند، اما آنچه مشاهده شده تحملش چندان آسان نیست.

گفته می‌شد که قصد سارا وینچستر این بود که خانه‌ای بسازد که بتواند ارواح را گیج کرده و از او در برابر آن‌ها محافظت کند. وینچستر هرگز نیت واقعی خود را برای این خانه تایید نکرد، اما معماران گفتند که در طول ساخت‌وساز، جلسات روزانه داشتند.

وقتی از پنجره مغازه اسباب بازی فروشی عبور می کردن، دختر بچه بازوی مادرشو گرفت و بهش گفت که میخواد داخل این مغازه رو ببینه.

از آنجایی که زونا برای خاکسپاریش با لباسی یقه‌بلند پوشانده شده بود، شایعات فراوان شد و حقایقی که قبلاً فاش نشده بودند، آشکار شدند.

Report this page